:: سال 22، شماره 77 - ( 9-1393 ) ::
جلد 22 شماره 77 صفحات 238-215 برگشت به فهرست نسخه ها
از مخاطب راوی تا مخاطب روایت (با تأملی در روایت‌های داستانی شاهنامه)
غلامعلی فلاح 1، فرزاد بالو2
1- ، fallah@khu.ac.ir
2- استادیار دانشگاه مازندران
چکیده:   (6430 مشاهده)

نظریه‌پردازان روایت، با تفکیک میان روایت‌های داستانی کلاسیک و مدرن، براین باورند که روایات داستانی کلاسیک، غالباً بر ویژگی‌هایی چون مؤلف‌محوری، تک‌ارزشی و تک‌ساحتی‌بودن معنا، پایان بسته و غیره استوارند و درمقابل, روایت‌های داستانی مدرن مؤلفه‌هایی چون مخاطب‌محوری، پایان باز، چندساحتی‌بودن معنا و غیره را در بطن خود می‌پرورند. اگرچه ظاهراً بلاغت کلاسیک برپایه اعتقاد سنتی به معنی قطعی کلام بنا نهاده شده بود و هدف نهایی خوانش متن، وصول به معنی و مقصود مؤلف قلمداد می‌شد، این داوری با نگاهی به شاهکارهای ادبی کلاسیک سخت مناقشه‌آمیز می‌نماید. شاهنامه فردوسی از آن جمله است. چراکه فردوسی با بهره‌گیری از عناصر اسطوره‌ای و رمزی که اساساً در بلاغت کلاسیک جایی نداشتند، ضمن آنکه از تصلب چهارگانه عناصر بیانی حاکم فراتر می‌رود، به مخاطب هشدار می‌دهد که در مواجهه با داستان‌های اساطیری خود را مخاطب راوی و پوسته ظاهری روایات داستانی نبیند، بلکه مخاطب را تا مخاطب روایت برمی‌کشد و با گنجاندن عناصر اسطوره‌ای و رمزی متنی باز و گشوده دربرابر دیدگان خوانندگان می‌گشاید و امکان تأویل‌های متکثر را فراهم می‌آورد. بنابراین، نه‌تنها خودش به تأویل پاره‌ای از این داستان‌ها می‌پردازد، بلکه پس از او نیز عارفان و فیلسوفان و شاعران بسیاری تا دوره معاصر به این دسته از داستان‌ها رویکرد تأویلی داشته‌اند. این مقاله طرح و شرح این ماجرا خواهد بود.

واژه‌های کلیدی: شاهنامه، درون‌مایه اسطوره‌ای، مخاطب راوی، مخاطب روایت
متن کامل [PDF 255 kb]   (2218 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي |


XML   English Abstract   Print



بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
سال 22، شماره 77 - ( 9-1393 ) برگشت به فهرست نسخه ها