:: سال 18، شماره 69 - ( 9-1389 ) ::
جلد 18 شماره 69 صفحات 28-7 برگشت به فهرست نسخه ها
بررسی و تحلیل دو مؤلّفه «صدای راوی» و «کانونی‌شدگی» در شازده احتجاب گلشیری
کاظم دزفولیان 1، فؤاد مولودی2
1- استاد دانشگاه شهید بهشتی ، k_dezfoulian@sbu.ac.ir
2- دانشجوی دکتری دانشگاه شهید بهشتی
چکیده:   (7477 مشاهده)

شازده ‏احتجاب هوشنگ گلشیری از نظر به‏کارگیری صناعات و تکنیک‏های روایی فراوان یکی از ارزشمندترین تجربه‏های ادبیات داستانی ایران است. گلشیری در شازده ‏احتجاب از مؤلّفه‏های متعدّدِ روایی بهره ‏گرفته‏ است؛ اما می‏توان‏ گفت که پیچش صناعتِ روایی این اثر تا حدّ زیادی به سبب بهره‏گیری هنرمندانه گلشیری از دو مؤلّفه «صدای راوی» و «کانونی‏شدگی» بوده است. انتخاب راوی سوم‌‏شخصِ محدود به ذهنِ دو شخصیت اصلی اثر (شازده‏ احتجاب و فخری) و ارائه اندیشه‏ها و گفته‏های این دو شخصیت در قالب گفتمانِ مستقیم و غیرمستقیم سبب‎ شده ‏است صدای راوی (یا راویانِ) متن روایی با نگاهِ کانونی‏گر (یا کانونی‏گر‏های) آن در‏هم‏تند و درک رابطه راوی و کانونی‏گر و نیز درک تفکیکِ این‏ دو از هم دشوار شود. بر اساس این، در پژوهشِ حاضر دو مؤلّفه «صدای راوی» و «کانونی‏شدگی» در متنِ روایی شازده ‏احتجاب ـ با پرهیز از یکی ‏انگاشتنِ این دو مؤلّفه تحت عنوان «زاویه دید» ـ بررسی و تحلیل ‏می‏شود تا کاربست هنرمندانه این دو مؤلّفه در متنِ روایی شازده ‏احتجاب نشان‏ داده‏ شود.

واژه‌های کلیدی: شازده ‌احتجاب، هوشنگ گلشیری، صدای راوی، کانونی‌شدگی، شخصیت
متن کامل [PDF 219 kb]   (1178 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي |


XML   English Abstract   Print



بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
سال 18، شماره 69 - ( 9-1389 ) برگشت به فهرست نسخه ها