پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی ، roodgar@gmail.com
چکیده: (87 مشاهده)
درونمایه بیشتر حکایات صوفیه کرامات مشایخ است. حجم عظیمی از تذکرهها و مناقبنامههای عرفانی و برخی دیگر از متون صوفیانه را میتوان تحت عنوان «حکایات کرامات» گنجاند. حکایات کرامات همواره عرصه رد و قبول گروههای گوناگون از مخاطبان بوده است. یکی از مهمترین مباحث ساختاری حول موضوع حکایات کرامات، تعیین نوع واقعیت موجود در این حکایات و ردهبندیشان تحت یک نگرش از واقعیت خاص است. راههای مختلفی برای پذیرش حکایات کرامات وجود دارد، اما بهترین و فراگیرترین شیوه که مدعای نگارنده در این نوشتار است، واقعنمایی تحلیلی کرامات است و رسیدن به نوعی واقعگرایی عرفانی یا رئالیسم صوفیانه. کسانی که نه به پذیرش تعبدی گردن مینهند و نه خود اهل سیروسلوکاند که با کشف و شهود به حقیقت کرامات دست یابند، با کمک تحلیلهایی خاص میتوانند به سطحی از پذیرش درباره کرامات دست یابند، اما در تحلیل واقعنمایانه کرامات، هیچگونه تقلیل و تحدیدی در اصل پدیده کرامت رخ نخواهد داد. این پژوهش کتابخانهای به شیوهای توصیفی و تحلیلی درصدد تشخیص نوع واقعیت موجود در این گونه روایی است تا از این طریق ثابت شود که واقعیت حکایات کرامات برابر با هیچ نوع واقعیت موجود و مألوف نیست و در نتیجه این حکایات به واقعنماییِ خاص خود نیاز دارند.