1- دانشگاه مازندران ، ghrezvan@umz.ac.ir 2- دانشگاه مازندران
چکیده: (137 مشاهده)
مسألهی "سوژه" مهمترین شاخص تمایز ادبیات کلاسیک و مدرن است. "من" در ادبیات کلاسیک، اغلب کلی و انتزاعی است اما در ادبیات معاصر، پیرو فلسفه مدرن، من فردیتیافته و انضمامی و به عبارتی سوژهی کنشگر است. شاید آشکارترین نمود این چرخش پارادایمی – به ویژه در شعر- را بتوان در نوع مواجهه با "سوژه" دید. شعر معاصر از سطحیترین وجه رمانتیک تا پیچیدهترین وجه فلسفی آن بیانگر سوژهای خودبسنده است که خاستگاه آن انسانمحوری است. احمد شاملو، از شاعرانی است که "من" در شعر او، سوژه است. این پژوهش به روش تحلیل محتوای کیفی و خوانشی انتقادی، با مطالعه مجموعه اشعار شاملو و انتخاب نمونههای دلالتگر، به هرمنوتیک خود/سوژه در شعر او میپردازد و از آنجا که این من/خود/سوژه طی شش دهه سرایش شعر، دستخوش تلاطمات و تحولاتی بوده است،تکیه گاه نظری بحث نیز به فراخور این تطورات، هم به سوژهی فلسفی میپردازد که بر اندیشه و آگاهی فردی تأکید میورزد و هم به سوژهای که برساخت اجتماعی است؛ از همین رو تلفیقی است از مباحث میشل فوکو در مورد هرمنوتیک خود و حکمرانی بر خود و دیگران، نظریه کنش متقابل نمادین که به من فردی و من اجتماعی میپردازد، نظریهی اگزیستانسیالیسم که آزادی، انتخاب و مسئولیت را محور مباحث خود قرار میدهد و در نهایت نظر آلتوسر در مورد سوژه؛ یعنی سوژه با s (حرف کوچک) و سوژه با S (حرف بزرگ)، آنجا که "من" در شعر سیاسی شاملو، به مثابه شبهسوژهای ایدئولوژیک تحت انقیاد حزب توده است، همانا subject ، و در شعر فلسفی او که حاصل شناختو آگاهی بر اساس تجربهی زیسته خود او، و تأمل در مورد هستی، انسان، زندگی، و مرگ است، به مثابه سوژهی اعظم(Subject) است.